دیانادیانا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 20 روز سن داره
مایامایا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

دختر زیبای مامان پا به دنیای ۱۰ماهگی میذاره

     دیانا کوچولوی ناز حدود ۲۰ روزیه که همش تلاش میکنه که بایسته که البته جدیدا کنترلش رو پاهاش بیشتر شده و خیلی سریع دستشو میگیره به مبل و میز و صندلیو ... و می ایسته یه سری اسباب بازی روی مبل دونفره گذاشتم دخترم کارته که بری بالای مبل و همونجا با اسباب بازیات بازی کنی این دوران خیلی هم خطرناکه چون تعادلت بهم میخوره و میافتی جیگری مامان راستی ما همش منتظر بودیم که ببینیم اول اسم کیو صدا میکنی "مامان یا بابا" ولی خیلی جالب شد همزمان هردو رو به زبون آوردی هم میگی ماما هم میگی بابا البته اولین بار گفتی ماما وقتی که داشتی گریه میکردی خیلی هم دلقک شدی و همش ادای کارای مارو در میاری وقتی دعوات کنم دع...
22 شهريور 1393

اولین عروسی

    عزیزدلم دیانای خوشگل مامان بالاخره اولین عروسی بعد از تولدت رو با مامانی و بابایی رفتی پنجشنبه ۱۳شهریور عروسی دخترعموی مامان معصومه عزیز بود خیلی خوش گذشت انقدر اونجا صدای بزن و بکوب زیاد بود که ما فکر میکردیم تو بترسی و گریه کنی ولی خیلی خوشحال بودی ،تو هم خیلی دست دستی کردی و بعد از مراسم هم تا صدای آهنگ میشنوی زودی دست دستی میکنی تو عروسی هم همش بغل مامان جون بودی یا بغل دایی ها و زندایی ها و سارا جون مامانیتم با خیال راحت با بابایی کلی رقصیدن قبل از عروسی هم سه تایی رفتیم آتلیه و عکس گرفتیم که بعدا توی وبلاگت میذارم قربون دخملم برم مثل ماه شده بود جیگری من دوست دارم یه دنیا     &nb...
15 شهريور 1393

بدون عنوان

نانازی مامان عسلی بابا جوجه طلایی مامان عروسک بابا فرشته مامان نفس بابا عمر مامان ...
6 شهريور 1393

دختر مهربون مامان و بابا

  دیانای عزیزم خیلی وقته که زیاد نمیتونم به وبلاگت سر بزنم و خاطراتتو بنویسم علتشم اینه که یه دختر شیطون دارم به اسم دیانا جیگری چند وقت پیش برات یه استخر بادی خریدیم بردیم خونه باباجون که آب بازی کنی خیلی خیلی ذوق میکردی و یکسره زبونت بیرون بود برای اینکه آب بره توی دهنت (این کلکو خیلی وقته بلدی وقتی که حموم میریم زبونتو درمیاری که آب بخوری و همینطور اگه جایی باشیم که جلوی باد خنک باشی زبونتو درمیاری که هوا بخوره به زبونت از این کار خیلی خوشت میاد) خلاصه یکی دو ساعتی آب بازی و شلوغ کاری کردی برات یه تابم خریدیم که توی خونه تاب تاب عباسی کنی عسلی من درضمن اصلاً فکر نمیکردم که قراره انقدر دختر لوس و نازک نارنجی...
6 شهريور 1393
1